بچه ها ببخشید پارت رو اشتباهی گذاشتم پارت ۶

تقریبا ساعت 4صبح بود.

جیمین مست ب عمارت برگشت
ا/ت از بس گریه کرده بود خوابش برده بود


جیمین ب طرف اتاق پشت عمارت رف
در با صدای بدی باز شد.

ا/ت با ترس چشماشو باز کرد

جیمین کراواتشو شل کرد
کتشو پرت کرد رو زمین
نزدیک ا/ت شد.
مست بود و نمیدونس داره چیکار میکنه.
پاهاش قدرت نداشت
افتاد رو ا/ت اما بازوهاشو مانع کرد

حالا با لبای ا/ت فقط چند سانت فاصله داشت

لباشو رو لبای ا/ت گذاشت و وحشیانه بوسید.

ا/ت با تموم زوری ک داشت جیمینو ب عقب هل داد اما بازوش درد بدی داشت

جیمین همونجا کنار ا/ت بیهوش شد.

صبح بود
جیمین چشم باز کرد ا/ت و دید ک دستش خونریزی داره و گریه میکنه

جیمین_چته چر هق میزنی

ا/ت_مگ کوری نمیبینی با دستم چیکار کردی

جیمین_حقت بود با هرزه کوچولوهایی مثل تو باید اینجوری رفتار کرد.

ا/ت_خفع شو هرزه خدتی و هفت جد و ابادت

جیمین اعصبی شد فک ا/ت رو ت مشتش گرفت و فشار داد.

جیمین_خفع شو ی هرزه بهت نشون بدم .
انگار تیری ک ب بازوت خورد کم بود هااا؟ با داد)

ا/ت از درد فکش هق زد

جیمین فکشو آزاد کرد و دستشو برد لای موهاش....
دیدگاه ها (۲)

پارت ۸🪄

مرسی که هستین💖

سناریو از تمام اعضا

سناریو از تمام اعضا

سه پارتی هیسونگ p۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط